کتاب قصه من قصه تو، در حقیقت قصهی همهی ما میتواند باشد که در یک رمان شیرین فارسی، یکجا جمع شده است. هر کدام از مایی که در حال زندگی کردن در گوشهای از این خاک هستیم میتوانیم یکی از نقشها و شخصیتهای این کتاب باشیم و مو به موی حتی مکالمات را ناخودآگاه بازگو کنیم. با همین ادبیاتی که در حال سخن میگوییم، بدون کج و راستی بیجا و با آسودگی خاطر. به این ترتیب، اگر مشتاق به خواندن رمانی از جنس آشنای روزمره هستید حتما این نوشتهی سمیه زهدی را مطالعه کنید. کتاب قصه من قصه تو روایتگر خانوادهای است مانند همهی خانوادههای دیگر ایرانی و تهرانی، با همان سادگی و بیآلایش بودنشان، خاکی و صمیمی. و راوی این داستان دختری به نام آرزوست که فرزند همین خانواده است. کم کم آشناییهایی صورت میگیرد مانند روابطی که همهی ما در جوانی تجربه کردهایم یا، میکنیم؛ اتفاقی ناب و دوستداشتنی، مملو از صداقت و البته، پر پیچ و تاب. همزاد پنداریهایی که با تک تک شخصیتهای داستان میتوانیم بکنیم به ما یادآور میشود که اولا، تنها نیستیم، و دوما، چقدر میتواند کوچکترین رفتارمان با دوستانمان تأثیر ژرفی بر مسیر زندگی آنها بگذارد.
در ادامه قسمتی از این رمان دلنشین سمیه زهدی را به اتفاق مرور میکنیم
«صبح برای خرید همراه مادر از خانه خارج شدم. با ورودمان به کوچه مهمانان خانوادهٔ یرومیان را دیدیم که همه قصد رفتن داشتند. من آهسته جلو رفتم و پرسیدم: همه با هم میروید؟ مرولین در حالی که به طرف من میآمد، گفت: بالاخره وقت آن رسیده که النا خانم به آرزویش برسد، مثل این که خیلی دوست داشت ما زودتر برویم. لبخند زدم و گفتم: پس هروقت به این جا آمدید به منزل ما هم تشریف بیاورید، خوشحال میشویم.» «صبح خسته و بیرمق از جایم برخاستم. بجز علی همه پشت میز آشپزخانه نشسته بودند و صبحانه میخوردند. زنعمو با دیدن من گفت: اگر خستهای برو بخواب. مجبور نیستی با سعید بروی. تشکر کردم و گفتم: اگر سرگرم باشم بهتر از این است که در خانه بیکار بمانم.»
از کتاب قصه من قصه تو لذت ببرید
رمان پیش رو به نحوی، میتواند شرح حال تک به تک ما باشد در حالی که انگار چشم بسته نوشته شدهاست. بدون زیرنظر گرفتنمان و حتی بدون اطلاع و پیش فرضی از من و شمایی که در خانه نشستیم. کتاب قصه من قصه تو با زبانی شیوا و شیرین حقیقتی را روایت میکند که در همهی نقاط زندگی قابل مشاهده هست، از این رو هر کسی با هر جایگاه و سن و سالی میتواند آن را بخواند و از آن لذت ببرد. به محض این که کتاب قصه من قصه تو را بگشایید و خطی از آن را بخوانید میفهمید که نمیتوانید از ادامه دادن آن دست بکشید، و اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشید، تضمین میکنم که یک نفس تا آخرین نقطهی آن را خواهید خواند؛ تا آخرین جوهری که به خورد صفحات رفتهاست تا داستان ثبت شود. بدین ترتیب تجربهای به یاد ماندنی و حفاظت شده در یادتان باقی خواهد ماند.
مشخصات
نام کتاب: قصه من قصه تو
نویسنده: سمیه زهدی ژانر: رمان فارسی تعداد صفحات: 591