کتاب کوچ غریبانه رمانی است نسبتا طولانی مربوط به سالهای پیش از انقلاب اسلامی ایران که حول محور مسائل خانوادگی و زناشویی میگردد، درونمایهای تلخ و شیرین، اما همراه با سردی ملایم و مثالزدنی. این رمان نوشتهی زهرا اسدی میتواند مناسب احوال کسانی باشد که به نحوی با مسائل اجتماعی درگیر هستند و ریشههای آنها را درون خانهها و خانوادهها جست و جو میکنند، مسائلی همانند عشقهای نافرجام، ازدواجهای موفق، ناامیدیها و رضایتمندیها که ریشه در گذشته و، صد البته کودکی ما دارد. کتاب کوچ غریبانه روایت دختری است که مورد آزار و اذیتهای مادرش قرار دارد. همهی ما میدانیم که مادران کسانی نیستند که عامدانه، دشنه بر پهلوی فرزدانشان بکشند، اما صبر کنید، این مورد فرق میکند. این بار اتفاقا، دختر داستان زهرا اسدی، مستقیما مورد آزار مادرش قرار میگیرد، و به دلیلی که عمهاش برایش توضیح میدهد: او مادر واقعیاش نیست!
قسمتهایی از کتاب کوچ غریبانه ی زهرا اسدی
«تا چشم شهلا به محمد افتاد گونههایش از خوشحالی گل انداخت، ولی حضور من ظاهراً او را متعجب کرد. برعکس او، برخورد عمه گرم و خوشایند بود. بعد از خوش و بشی با من، رو به پسرها کرد: برید دست و روتونو خنک کنید تا ناهار رو بکشم.» «برای اولین بار بود که با احساس رضایت وسایل را آن طور که دلم میخواست در گوشه و کنار قرار میدادم. اما در پایان کار تازه متوجه شدم که خانهٔ کوچکمان چه قدر خالی به نظر میرسد. با نگاه به مخدههایی که به دیوار تکیه داده بودن، به سعیده که برای کمک آمده بود پگزخندزنان گفتم: صد رحمت به مسجد!»
به این کتاب، غریبانه کوچ کنید
خاصیتی که همهی رمانها دارند شبیهسازی تصویر و فضایی به واقعیت است به طوری که بتوانید آن را باور کنید و در آن غرق شوید. یعنی از دنیای حال حاضرتان فاصله بگیرید و برای مدتی پا دنیایی دیگر بگذارید. اما این رمان، دارای این گسل بین واقعیت و داستان نیست، از ایرانی بودن داستان آن گرفته، تا نزدیک بودنش از نظر تاریخی و زمانی، و البته همزادپنداریهایی که همهی ما، فارغ از پسر، دختر، پیر و جوان بودنمان میتوانیم با آن بکنیم. این ویژگیهای کتاب کوچ غریبانه باعث شده تا تجربهی خواندنش را از دیگر تجربیات ما در مطالعهی کتاب و داستانها متمایز سازد؛ و به ما حس و حالی بکر و بدون آلیاژ و ناخالصی، در ساده و صادقانهترین حالت ممکنش هدیه دهد. خرافهها و تابوها در هر زمان، موجب ایستادن چرخهی زندگی یا حداقل، کم شدن سرعتش شدهاند. همان چیزی که خیلی وقتها نگذاشته حرفی که دلمان بخواهد را بزنیم، جایی که میخواهیم برویم و زندگی و آیندهی خود را با کسی دوستش داریم تقسیم کنیم. کتاب کوچ غریبانه داستانی گلایهمند از همین تقدسهای بیهوده است. چیزهایی که همیشه نه تنها به سود ما نیست، بلکه به ضرر ما و اطرافیان ما هم هست. از قلم نیفتد که نیمی از این ترمزها دیگرانند، نیم دیگرشان خود فردی است که باید، و شاید در بارهی آینده و زندگیاش تصمیم نهایی را بگیرد.
مشخصات
نام کتاب: کوچ غریبانه نام نویسنده: زهرا اسدی ژانر: رمان فارسی تعداد صفحات: 328